سرتیتر صفحه جدید
خداوند خر آفرید :
به خر گفت :
تو سی سال زندگی خواهی کرد . در تمام عمر بارخواهی برد بار سنگینی بر پشت تو خواهند گذاشت ،علف خواهی خورد و مثل خر کار خواهی کرد ،فکر کردن بلد نیستی
خر گفت :
خداوندا خر بودن خود را قبول دارم اما سی سال برای خر بودن عمر زیادی است عمر مرا 15 سال کن و خداوند پذیرفت.
خداوند سگ را آفرید :
به سگ گفت :
تو حیوان باوفا خواهی بود نگهبانی خواهی داد هر غذایی به تو دادند می خوری و عمر تو بیست سال است .
سگ گفت :
خداوندا سگ بودن خود را قبول دارم اما بیست سال عمر زیادی است عمر مرا 10 سال قرارده و خداوند پذیرفت
خداوند میمون را آفرید
به میمون گفت :
تو از این شاخه به آن شاخه می پری برای دیگران شکلت و ادا در می آوری و باعث خنده و شادی خواهی شد . میوه خواهی خورد و عمر تو سی سال است .
میمون گفت :
خداوندا میمون بودن خود را قبول دارم اما سی سال برای میمون بودن عمر زیادی است . عمر مرا 15 سال گردان و خداوند پذیرفت .
خداوند انسان را آفرید
خداوند به انسان گفت :
تو اشرف مخلوقاتی فهم داری میتوانی فکر کنی میتوانی تمام جهان را بدست بگیری و بر آنها حکومت کنی و قادر خواهی بود هر کاری را انجام دهی و عمر تو 20 سال است .
انسان گفت :
اگر چه انسان بودن را می پذیرم . اما 20 سال برای انسان بودن عمر کمی است . خواهش میکنم 15 سالی که از عمر خر کم شد و 10 سال عمر سگ و 15 سال عمر میمون را به من بده و خداوند پذیرفت
از آن که بعد انسان فقط 20 سال انسان زندگی می کند . پس از آن ازدواج میکند و مثل خر کار می کند . سپس بچه دار میشود 10 سال مثل سگ از آنها مواظبت میکند و سپس پیر می شود و. مثل میمون از منزل این فرزند به منزل فرزند دیگر می پرد .
|